محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 10 سال و 29 روز سن داره

شیرینم محمد طاها

روز تولدم

1393/1/29 15:40
نویسنده : مامان سمان
80 بازدید
اشتراک گذاری

هورا٥شنبه صبح قرار شد بریم بیمارستان تا خانوم دکتر مامانی رو معاینه کنه و تشخیص بده کی من باید به دنیا بیام. وقتی رفتیم گفتن باید بستری بشم و تحت نظر باشم.÷سرم من خیلی نگران شما بودم پدر جونم خیلی نگران بود.از وقتی که بستری شدم هر٢ مادر جونمو پدر جونم موندن تو بیمارستان.حتی عمه کوچیکه و زن عمو بزرگه و پسر عمومم اومده بودن.غروب جمعه ساعت٨و٥ دقیقه طاها جانی به دنیا اومد.

الهی من قربون پسرم بشم. وقتی شمارو گذاشتن تو بغلم انگار تمام دنیارو دادن به من.ماچبغلمخصوصا وقتی با اون چشای نازت نیگام کردیقلبماچتا فردا بیمارستان بودیم .صبح پدر جون وهر ٢مادر جونوعمو محسن و پسر عموبا دسته گل اومدن دنبالمون.عمه جونمم فیلمبردارمون بودنیشخنداما خاله هام نبودن.از اول عید منتظر بودن من به دنیا بیام.خاله فاطمه مدرسه داشت.خاله عاطیمم تا شنید دنیا اومدم سریع اومد.جلمون ببعی سر بریدن.بالا سر منو مامانی رو تزیین کرده بودن.دستشون درد نکنهماچماچ

پدر جون هم مامانی رو سوپرایز کردو اون گردنبندی که دوست داشت رو بهش هدیه دادقلبمنم پسر خوبی بودم که خدا به مامانی هدیه دادلبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)